بدون عنوان
بدون عنوان
عسلم انقدر با محبتی که اگر خودت چیزی میخوری به ما هم میدی البته اینجا عروسکت رو اوردی داری بهش انار میدی بعد از اینکه دادی خورد با دستمال دهنش رو پاک کردی ...
نویسنده :
مامان ساجده
22:50
بدون عنوان
بدون عنوان
عسلم یک کلمه دیگه به کلماتت اضافه شد بو برو ...
بدون عنوان
متین جان کم کم داری یاد میگیری که به مامانی کمک کنی تا آشغال میبینی بر میداری میگی دور بعدشم میری میندازی سطل آشغال بهت میگم برو برام کاغذ و مداد بیار سریع میری از کشو میاری قربون پسر باهوشم بابایی میگه برو ناخن گیر و بیار سریع میری از کشو میاری و به پاهای بابایی اشاره میکنی یعنی بگیر هر چی از وسایلت روی زمین باشه مرتب جمع میکنی البته بعضی وقتا هم همه رو روی زمین پخش میکنی قربونت برم که انقدر تو باهوش و زرنگی ...
بدون عنوان
متین با ماشین خریدش تو مرکز خرید هایپر وای چقدر خوراکی های خوشمزه ...
بدون عنوان
عشقم کلمات دیگه ای هم به کلماتت اضافه شده دایی - مو - اینا مَه نان آپو ...
بدون شرح
بدون عنوان
پریشب که خونه مامانی بودیم من شام تو رو زودتر دادم وقتی سفره رو انداختیم تو اومدی سراغ کاسه ماست و خواستی بخوری بابایی اومد خودش بهت ماست بده چون تو درست بلد نیستی خودت بخوری منم گفتم بزار خودش بخوره که ما هم بتونیم درست شاممونو بخوریم برات یه رو فرشی انداختم تو هم سریع شروع کردی به خوردن یه قاشق خودت میخوردی سه قاشق شلوارت ولی ما کلی کیف کردیم با اینکه کلی هم کثیف کاری میکردی آخرشم کامل دستتو توی کاسه ماست کرده بودی ...